برچسب : نویسنده : fardad englisiii14691 بازدید : 80
برچسب : نویسنده : fardad englisiii14691 بازدید : 79
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA
سرکار خانم هاتفی خوش آمدید
لطفی دگر شاملمــــــان گشته از خدا چون روشن این جمع شد از یار آشنا
اینجا ترابی است و از امسال هاتفی از بهر ما بوده به هر کار رهنما
پرونده ها به پیش نهاده است بی شمار تا هر گروه کرده از آن دیگران جدا
هر جا نظاره گر شده تا دیده فن کار هر چند نکته ریز نکرده است او رها
بر کار و کوشش است و به دقت تلاش او پس خیمه ای ز کار بیاورده او به پا
باشد ورود او بر این جمع خوش قدم خوشتر ولی قسمت او در کنار ما
این آرزو به دل بنهادیم و بر زبان چون لطف حق همیشه ی عمریم ما گدا
برچسب : نویسنده : fardad englisiii14691 بازدید : 61
برچسب : نویسنده : fardad englisiii14691 بازدید : 76
اون وقته که اعتماد کردن برات سخت میشه، خیلی سخت.
برچسب : نویسنده : fardad englisiii14691 بازدید : 62
برچسب : نویسنده : fardad englisiii14691 بازدید : 78
حال کردی یا نه؟ خدایی قشنگه!
برچسب : نویسنده : fardad englisiii14691 بازدید : 75
خدا جون یه حرف عشقم چند روزه دلمو گرفتونده
اونروزی تو ماشین بمن گفت دوست نداره بمیره
خداجون به بزرگیت قسم میدم از عمر من هرچی هست ورش دار بده به نفسم
نمیخوام اون بمیره حتی فکرشم نمیتونم بکنم تازه اون خودشم قول داده تا من نمیرم اونم تنهام نمیزاره
نفسم که زیر قولش نمیزنه از خدا میخوام همیشه همیشه تا اخر دنیا عشقمو برام سالم نگه داره
خداجون خودتم میدونی رسیدن منو عشقم به هم چقدر زمان برده و چجوری بوده
پس یه کاری کن از این به بعد همیشه با هم باشیم
**************ارزومه هیچوقت مرگ عزیزامو نبینم**************
برچسب : نویسنده : fardad englisiii14691 بازدید : 64
برچسب : نویسنده : fardad englisiii14691 بازدید : 66
پاییز آمد ..
بدون آنکه حتی لحظه ای درنگ نماید ...
کمی دقت کنیم صدایش را از میان قدمهای کودکان در کوچه و خیابان
میشنویم...
کمی دقت کنیم بویش را از قطرات نمناک باران ،استشمام خواهیم کرد...
کمی حساس باشیم یقینا رد پایش را بر
روی قلبمان نیز خواهیم دید...
آری پائیز فصل هزار رنگ از راه رسید...
بازهم یک شب مهتابی ، اما نه یک شب رویایی
باز هم آسمان بارانی ، اما باران دلتنگی نه عاشقی
باز هم امروز باز هم فردا ، اما اینبار بی هدف تر از گذشته...
و حالا آرزو ذکر دائمی قلب من
التماس ذکر مقدس چشمانم و چشمانم که از خیسی به
رودخانه می مانند...
و تنها حسرتی مانده از دقایق
، ثانیه ها و ساعت ها
بازهم پائیز، قلب مرا به یغما برد
بازهم پائیز آمد
شاید حتی همراهی برای قدم در میان برگهای بی جان ...
هنوز برگها نیز ترانه قدمهای عاشقانه ما را به خاطر دارند....
قدمهای به وسعت قلب های عاشق ، قدمهایی به همنوازی همه درختان و
شاید قدمهایی از کرانه قلب عاشق من بر روی دفتر خاطرات زندگی
سردم...
اما
عشق را در پائیز باید شناخت ، جان را در همین فصل باید نثار کرد ،شاید
عقل را نیز در همین فصل می بایست به حراج گذاشت...
پائیز فصل قلب است ، فصل عشق است ، فصل جوانی است ....
در پائیز بیشتر از همیشه عاشق میشویم ..
و از همیشه بیشتر دوست میداریم....
برچسب : نویسنده : fardad englisiii14691 بازدید : 77